مردم بحرین خواستار بازگشت به ایران هستند
حسین شریعتمداری در گفتوگو با فارس ضمن اشاره به طرح آل سعود و آل خلیفه برای الحاق بحرین به عربستان گفت: طرح الحاق بحرین به عربستان در چهار محور اطلاعاتی، امنیتی، اقتصادی و سیاست خارجی مطرح شده که البته این طرح از مدتها پیش در شورای همکاری خلیج فارس برای الحاق تمامی اعضای این شورا عنوان شده بود اما هیچیک از اعضای شورا با این طرح موافق نبودند.
وی ادامه داد: معتقدم که اگر این طرح الحاق در همین حد کم و تنها در مورد بحرین صورت میگرفت موجب تزریق انقلاب اسلامی بحرین به عربستان شده و آل سعود در عربستان با این کار به سقوط خود سرعت میبخشید.
وی با بیان اینکه جدایی بحرین از ایران طی توطئه و زدوبند سیاسی شاه ایران با کشورهای غربی صورت گرفته اظهار داشت: محمدرضا پهلوی طبق قانون اساسی وقت ایران (قانون اساسی مشروطه) حق انجام این کار را نداشته اما طبیعی هست که یک حکومت خودکامه که تحت امر آمریکا قرار دارد در این مورد نیز مطابق خواسته آن عمل کند.
مدیرمسئول روزنامه کیهان خاطرنشان کرد: مقرر شد تا طی رفراندمی در بحرین مشخص شود که آیا بحرین همچنان به عنوان یک استان ایران باقی خواهد ماند و یا تبدیل به یک کشور مستقل خواهد شد. هرچند اصل موضوع از ابتدا خلاف قانون بود این رفراندم نیز به صورت قانونی انجام نشد چراکه مردم بحرین در رفراندم شرکت داده نشدند و تنها سران برخی از قبایل در رفراندم شرکت کرده و رأی به جدایی بحرین از ایران دادند.
شریعتمداری ادامه داد: سران قبایل که در رفراندم شرکت کردند عمدتاً از پدران حاکمان فعلی بحرین یعنی آل خلیفه بودند. نکته قابل توجه دیگر این است که آل خلیفه اصالتا بحرینی نبوده و از اهالی نجد هستند و تعدادی از آنها به صورت مهاجر در بحرین ساکن شده و از طریق بنادر بحرین به کار تجارت مشغول بودند.
وی در ادامه تصریح کرد: این حق برای جمهوری اسلامی به عنوان حافظ و وارث تمامیت ارضی ایران وجود دارد که خواستار بازگشت یک استان جدا شده خود به میهن اسلامی باشد.
مدیرمسئول روزنامه کیهان با بیان اینکه مردم بحرین اساساً خود را ایرانی میدانند به نتیجه گزارشهای برخی از مراکز اشاره کرد و افزود: طی این گزارشات مردم بحرین مشتاق بازگشت به ایران هستند.
وی ادامه داد: از جمله این گزارشها میتوان به نظرسنجی مؤسسه گالوپ در سال 2006 اشاره کرد که در این نظرسنجی به اشتیاق زیاد مردم بحرین به ایران اسلامی پرداخته میشود.
شریعتمداری ادامه داد: چندی پیش نیز یادداشتی از سوی این جانب تحت عنوان "آوازهای کوچهباغ" در روزنامه کیهان به چاپ رسید و در آن به مالکیت ایران بر بحرین پرداخته شده بود که چاپ این مطلب سیل عظیمی از پیامهای تشکر مردم بحرین را به روزنامه کیهان از طریق تلفن و ایمیل سرازیر کرد که این نکته نیز خود دلیل دیگری بر اشتیاق مردم بحرین برای الحاق به ایران است.
وی در ادامه افزود: هرچند برگزاری رفراندم برای استقلال از ابتدا خلاف قانون بوده و بحرین متعلق به ما بوده و هست اما اگر بنا بر این باشد که رفراندمی برای بازگشت بحرین به ایران برگزار شود باید مردم بحرین در این رفراندم شرکت داده شوند و نه فقط سران قبایل که اصلاتاً بحرینین نیستند و مجلس شورای اسلامی نیز میتواند این موضوع را پیگیری کند.
منبع:598
در نشست جبهه پایداری انقلاب اسلامی عنوان شد: آقا تهرانی: ساختار مجلس را باید تغییر داد / رسائی: حدادعادل همسو با رهبری حرکت می کند
روز گذشته مراسمی که به شکرانه حضور گفتمانی جبهه پایداری انقلاب اسلامی در نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی تشکیل شده بود با حضور اکثر نمایندگان و کاندیداهای جبهه پایداری انقلاب اسلامی برگزار گردید.
حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری در جلسه قدردانی از دست اندر کاران انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی که عصر روز گذشته در حسینیه دوکوهه با حضور نمایندگان و جوانان برگزارشد اظهار داشت: حضور در جمع شما عزیزان یک تاثیر عمیق و مثبتی بر روح و روان انسان می گذرد، و به همین منظور خدا را شاکرم.
وی افزود: به نظر بنده مجلسی را که الان ما در پیش داریم خیلی از ساختارهایش را باید تغییر داد و این در صورتی محقق می شود که دوستانی که با پایداری هستند و یا اهل پایداری هستند و دلبستگی و وابستگی به این گروه و این جریان دارند که امیدوارم انشاء الله اکثریت مجلس را در بر داشته باشند، اگر اینگونه شود و ما بتوانیم یاران خوبی داشته باشیم حتما خوب جلو خواهیم رفت.
منبع:598
دبیرکل جبهه پایداری بیان داشت: ما باید بتوانیم بشنویم به خاطر رایی که داریم و این بخاطر زحمت های شما است، از خودمان چیزی نداریم، طلبی نداریم بلکه مدیون هستیم، بنابراین باید این دین را خوب ادا کنیم.
آقا تهرانی گفت: بنده شخصا از همه کسانی که در این جهت کار کردند، از همه جوانان عزیز، از جناب آقای متقی فر و از تک تک نمایندگان و از تمام کسانی که واقعا در این جهت کار کردند تشکر می کنم، و امیدوارم که روز قیامت پشیمان نشویم از اینکه چرا ما به این اشخاص رای دادیم بلکه این باعث توشه آخرتمان باشد و انشاء الله دفاع خوبی از نظام بکنیم و مقام معظم رهبری از ما و شما راضی باشند.
دبیر جبهه پایداری انقلاب اسلامی؛ با بیان این که صلاح و تکلیف ما، گوش دادن به فرمان رهبری است؛ اظهار داشت: اینکه ما بدنبال این هستیم که دل مقام معظم رهبری را شاد کنیم و اینطور نباشد که خدای ناکرده انتقاد داشته باشند و اگر هم تذکری بدهند باز کسی گوش نکند، امیدوارم که این طور نباشد و مجلس نهم حامی مقام ولایت باشد و نظرات ایشان در آنجا اعمال شود که اگر اینطور بشود حتما در راه خدا و مصلحت جامعه خواهد بود.
حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی در ادامه خاطرنشان کرد: در دعای ندبه درباره امام عصر عجل الله روایت است که هنگامی که ایشان می آیند، جمع می کنند "بین صلاح و رضاء" بین رضای خدا و مصلحت امت را جمع می کنند، در حال حاضر مصلحت نظام با مصلحت امت بدست مقام معظم رهبری است، ایشان است که هر چه مصلحت بدانند ما همان را عمل می کنیم نه خود ما، و مجلس و نمایندگان هم اگر در مجلس یک چنین ولایتی دارند از ایشان است، ایشان است که ولایت می دهند و دیگران از خودشان چیزی ندارند.
دکتر آقاتهرانی اضافه کرد: خدا نکند که روزی کسی خیال کند که از خودش چیزی دارد و اگر به دنبال خلوص باشیم هم ولایت به خوبی اعمال می شود و هم رضای خدا.
استاد اخلاق حوزه های علمیه تبیین کرد: در رضای خدا توجه داشته باشید، این فرصتی که بود و گذشت دیدیم که ما از بعضی از دوستان توقع نداشتیم که طوری عمل بکنند که خدا نپسندد، ما دوست داشتیم که اگر رقابتی هم بین دوستان اصولگرا می شود رقابت منطقی باشد، بخوبی همدیگر را نقد کنیم و نقد ما هم آموزنده باشد، اخلاق و ادب مراعات بشود، واقعا اگر کسی هم با شماها بی ادبی کرد و درست عمل نکرد شما درست عمل کنید. به جامعه خودتان نشان بدهید.
دبیر جبهه پایداری انقلاب اسلامی با اشاره به تبلیغات بی قاعده ی برخی گروهها تصریح کرد: وقتی این انتخابات را با انتخابات دوره های قبل مقایسه می کنیم می بینیم که یک فرقی دارد؛ در دوره های قبل از شوش تا تجریش به یک کاغذ دیواری تبدیل می شد، همه جا پر از تبلیغات و عکس می شد و اما در این دوره این دیگر نیست، واقعا هم نیست مردم هم به این طور افرادی که اینطور پول خرج می کنند رای نمی دهند.
حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی تاکید کرد: باید این آرام آرم جا بیفتد که آن کسی که به مردم خدمت می کند رای می آورد، آن کسی رای می آورد که با تقوا باشد، آن کسی رای می آورد که ولایت مدار باشد؛ و ترویج گفتمانی را بیشتر کنیم، به این صورت که بنشینیم با هم صحبت کنیم، خودمان را نقد کنیم، پیشنهادی داریم بدهیم، حرف حسابی داریم با هم بزنیم.
همچنین در ادامه مراسم حجت الاسلام حمید رسایی عضو شورای مرکزی جبهه پایداری در ادامه این مراسم طی سخنانی پیرامون مسائل مهم مجلس اظهار داشت: در انتخاب هیات رئیسه که کلیدی ترین نقطه مجلس است از یک طرف می بینیم برخی از کسانی که پیشتاز شده اند که جایگاه ریاست را بگیرند که ما با آنها حاضر نشدیم در انتخابات سر یک میز بنشینیم، این افراد در فتنه سکوت کردند و رهبری هم فرمودند سکوت در فتنه یک شاخص است درحالیکه یک هفته قبل هم اظهار نظر کردند که تئوری ساکتین فتنه از کدام کره نازل شده که همان جا جواب هم داده شد که از کره زمین نازل شده آن هم از حسینیه امام خمینی (ره).
رسایی گفت: ما در بحث هیات رئیسه علی رغم اختلاف نظری که با بعضی از دوستان داشتیم به خاطر اخلاق و رفتاری که در انتخابات داشتند نه حتی نسبت به ما گاهی رسانه های آنها متعرض آیت الله مصباح هم شدند وحدت کرده ایم.
عضو شورای مرکزی جبهه پایداری افزود: ما به این نتیجه رسیده ایم که براساس تکلیف در این موضوع عمل کنیم، البته شخصیت دکتر حداد عادل متفاوت است از بعضی از دوستانی که ما به آنها انتقاد داریم چون ما واقعا هم در زمان انتخابات بداخلاقی از آقای حداد عادل ندیدیم، احساس می کنیم که آقای حداد عادل همسو با مقام معظم رهبری حرکت می کند و بدون تعارف می گویم که بعضی از آقایان دیگر در زمین آقای هاشمی رفسنجانی بازی می کنند.
وی اظهار داشت: ما تکلیفمان را انجام می دهیم چه اتفاقی می افتد نمی دانیم، فضا خیلی مثبت و خیلی مساعد است، محکم هم می مانیم در مورد این موضوع براساس تکلیف ما مذاکره می کنیم اما معامله نمی کنیم، مذاکره برای این می کنیم که آن چیزی که رهبری می خواهد تحقق پیدا کند، برداشت ما این است که مقام معظم رهبری از مدیریت مجلس هشتم خیلی راضی نیستند و این هم چیزعجیبی نیست، آقا چهار دیدار داشته است با مجلس هشتم و در دیدار سران سه قوه با مقام معظم رهبری ایشان فرمودند هر های را نباید با هوی جواب داد، اگر یکی کوتاه نیامد دیگری کوتاه بیاید.
حجت الاسلام حمید رسایی در ادامه گفت: ایشان نگاه می کنند به اینکه باید مشکل مردم حل شود و این با دعواها نمی شود، ما برداشتمان در مجلس این بود که علی رغم انتقادهایی که به بعضی ها داریم اما در موضوع ریاست باید کمک کنیم و اگر پایداری پایش را عقب بکشد این اتفاق نمی افتد چون پایداری الان به لطف این گفتمان و تلاش هایی که شد و آبرویی که آیت الله مصباح گذاشت نمایندگان خوبی در مجلس دارد، چرا از این بخوبی استفاده نکنیم.
چه کسانی مانع تشکیل فراکسیون اصولگرایانند
انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی با تمام فراز و نشیب های آن به پایان رسید. از جمله ویژگی های این دوره از انتخابات، تحریم چراغ خاموش انتخابات توسط اصلاح طلبان و کشیده شدن رقابت در درون خانواده نظام اسلامی بود. رقابت در درون خانواده اصولگرایان هر چند بداخلاقی هایی را به دنبال داشت اما در نهایتا از آنجا که به حضور حداکثری و شادابی انتخابات کمک کرد، باید آن را به فال نیک گرفت. با پایان رقابت های انتخاباتی و تعیین ترکیب کرسی های مجلس، مشخص شد که این بار نیز اکثریت مجلس نهم در اختیار جریان اصولگرایی بویژه دو جریان جبهه پایداری و جبهه متحد است.
بدیهی است که بعد از پایان رقابت ها مهمترین گام برای استفاده بیشتر از ظرفیت ها و حفظ یکپارچگی در درون جریان اصولگرایی به منظور هم افزایی در فعل و انفعالات پارلمانی، تشکیل فراکسیونی قوی و کارآمد از تجمع تمام اصولگرایان مورد حمایت جبهه پایداری، جبهه متحد و تمام چهره هایی است که مورد حمایت این دو جریان نبودند اما شناسنامه کاملا شفاف و قابل دفاعی در پایبندی به شعارهای اصولگرایی دارند. اکنون و با توجه به اتمام رقابت ها و لزوم آغاز رفاقت ها ضمن حفظ برخی انتقادات در راستای امر به معروف و نهی از منکر و با توجه به آرای مردم، بدیهی است که چهره ها و جریانات اصولگرایی بر اساس استراتژی مورد نظر رهبری، ملزم هستند تا به منظور هم افزایی توان خود در مجلس بعدی به تنازل روی آورند و همانطور که در دیدار با فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم، رهبر انقلاب در کنار تمجید از ویژگی ها و روحیات آن جمع – که افتخاری برای اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی است- به حفظ انسجام در فراکسیون اصولگرایی تاکید کردند، فراکسیون بزرگ اصولگرایان مجلس نهم را تشکیل دهند.
با وجود این که در خصوص چنین امری، همه عقلا و سلیقه های مختلف سیاسی اصرار دارند اما متاسفانه هفته گذشته و قبل از آغاز به کار مجلس نهم، شاهد اعلام موجودیت و برگزاری جلسه فراکسیونی از سوی نمایندگان همسو با یکی از چهره ای مطرح برای ریاست مجلس نهم به نام "فراکسیون اصولگرایان رهرو ولایت" بودیم. تشکیل فراکسیون های کوچک که هر یک بار تفکر و سلیقه ای از بدنه جریان اصولگرایان را به دوش می کشند نه تنها عجیب نیست بلکه در دوره های هفتم و هشتم مجلس که اصولگرایان اکثریت اعضای مجلس را در اختیار داشتند، متداول بوده با این تفاوت که هرگز این فراکسیون ها در روزهای قبل از آغاز به کار مجلس جدید و به منظور مانعی در برابر تشکیل فراکسیون اصولگرایان و برای خنثی کردن آن شکل نگرفت. قطعا نباید تشکیل چنین فراکسیونی از سوی یکی از اضلاع اصلی جبهه متحد اصولگرایان و داعیه داران وحدت را بدون تحلیل رها کرد که به همین دلیل به ابعاد مختلف آن می پردازیم :
اگر به حدود نه ماه قبل بازگردیم و رسانه های مختلف را مرور کنیم، اظهار نظرهای مختلفی را از سوی برخی چهره های شاخص خواهیم دید که ماه ها قبل از ثبت نام کاندیداها بر وحدت اصولگرایان و حتی توافق آنها بر لیستی واحد تاکید داشتند. با مروری بر مواضع این افراد و جریانات همسو با آنها به استدلال هایی برای لزوم وحدت برمی خوریم که مهمترین دلیل آن خطر حضور اصلاح طلبان و جریان انحرافی در انتخابات نهم مجلس بود.
این استدلال ها که در جای خود و در صورت تحقق خارجی، مهم و قابل تامل بود، در حالی مطرح می شد که برای بسیاری از تحلیل گران سیاسی، تحریم انتخابات توسط اصلاح طلبان و عدم سرمایه گذاری جریان انحرافی تا قبل از مشخص شدن کاندیداهای هر شهر، کاملا مشخص بود. با توجه به همین مقدمه بود که جبهه پایداری تاکید داشت به جای طرح شعار وحدت که بیشتر با کارکرد تحمیل چهره های ناکارآمد اصولگرایی به بدنه این جریان دنبال می شد، باید از انتخاب اصلح و ایجاد فضایی برای رقابت و پرشور کردن انتخابات بهره برد بویژه که استراتژی رقابت درون خانوادگی به هیچ وجه در تقابل با استراتژی "هم وحدت هم خلوص" یا اصل مهم "جذب حداکثری و دفع حداقلی" نبود.
اما چرا برخی از اصولگرایان مردود در فتنه 88، علی رغم اصراری که تا دیروز و در زمان رقابت، بر موضوع وحدت داشتند، امروز و در ایام پس از انتخابات و درست آنگاه که باید ساز وحدت را کوک کنند، بر طبل جدایی و تشکیل چند فراکسیون اصولگرا و عدم تشکیل فراکسیون واحد اصولگرایان اصرار دارند، نکته ای است که باید آن را در رفتار شناسی سیاسی این جمع در سال های اخیر جستجو کرد. در حقیقت پاسخ به این سئوال که چرا این جماعت امروز مدافع وحدت نیستند را باید در همان دلیل اصرار دیروز آنها بر وحدت جستجو کرد.
اصرار بر وحدت تا قبل از انتخابات از سوی برخی چهره های مردود در فتنه 88 به آن دلیل بود که با بزرگنمایی حضور اصلاح طلبان، تشکیل لیستی حزبی - سهمیه ای و حمایت چهره های موجه اصولگرا از این لیست، امکان ورود برخی از خواص مردود در مجلس نهم فراهم می شد – که همین اتفاق هم افتاد – ولی در حال حاضر از آنجا که همه شواهد حکایت از این می کند که اکثریت اصولگرایان مجلس نهم از منتقدین هیات رییسه مجلس هشتم و بویژه عملکرد رییس مجلس در فتنه 88 هستند، این بخش از جبهه متحد، پیروزی خود در انتخابات هیات رییسه مجلس نهم را در خارج از فراکسیون اصولگرایان جستجو می کند. به عبارتی دقیقتر اگر لاریجانی و تیم همراهش یقین داشتند که با تشکیل فراکسیون اصولگرایان مجلس نهم می توانند به ریاست این مجلس برسند، از هیچ کوششی برای تشکیل فراکسیون اصولگرایان دریغ نمی کردند اما این جمع در حال حاضر و بر خلاف ادعایی که می کند، اکثریت اصولگرایان مجلس نهم را همراه خود نمی بیند برای همین پیروزی خود در انتخابات هیئت رییسه مجلس هشتم را نه در فراکسیون اصولگرایان بلکه در صحن علنی مجلس نهم می بیند. می پرسید چرا؟
درست است که در نهایت ترکیب هیات رییسه در صحن علنی باید مشخص شود اما در تمام چهار سال عمر مجلس هفتم و هشتم، به منظور عدم رقابت در جمع مشخص اصولگرایان که باید چهار سال با یکدیگر تعامل کنند، سنت اصولگرایان بر این بود که در صحن علنی با یکدیگر رقابت نکنند بویژه که رقابت در صحن علنی، می تواند دست بخشی از جریان اصولگرایی را در طمع به رای جریان سیاسی دیگر به سوی آنها دراز کند و همین ویژگی در دراز مدت می تواند کار را به جایی برساند که اقلیت سیاسی مجلس تبدیل شود به اداره کننده اصلی اکثریت فکری و سیاسی مجلس. اتفاقی که متاسفانه در مجلس هشتم رخ داد و کار را رساند به جایی که یک ماه قبل از انتخابات هیئت رییسه فراکسیون اصولگرایان، تندترین چهره های اقلیت اصلاح طلب و حتی سخنگوی آن اعلام می کردند که بهترین چهره در راس فراکسیون اصولگرایان و ریاست مجلس علی لاریجانی است.
مجلس هشتم علی رغم اینکه به مجلسی با اکثریت اصولگرا مشهور بود اما هرگز بدنه جریان اصولگرایی در بزنگاه های مختلف از مصوبات آن برداشت اصولگرایانه نداشت و دلیل این تناقض روشن بود. واقعیت آن بود که مجلس هشتم پس از مدتی متشکل شد از سه مجموعه که هر یک از آنها به تنهایی در اقلیت بودند. اقلیت سیاسی اصلاح طلب که در فتنه 88 با شفافیت تمام از فتنه گران حمایت کرد و در برابر مواضع رهبری خود را به نشنیدن زد، اقلیت اصولگرا با مواضع دو پهلو در فتنه 88 و بی توجه به مواضع رهبری انقلاب در برخی بزنگاه ها بویژه در برابر دولت نهم و دهم و اقلیت اصولگرا با مواضع شفاف در فتنه 88 و البته پایبند به مواضع رهبری در حمایت یا انتقاد از دولت نهم و دهم. متاسفانه آنچه در مجلس هشتم رخ داد این بود که دو اقلیت اصلاح طلب و اقلیت اصولگرای با مواضع دو پهلو، در بسیاری از بزنگاه های مورد انتقاد متدینین با یکدیگر وحدت می کردند و اکثریت را تشکیل می دادند. این تجربه متاسفانه به کلم برخی از اصولگرایان خوش آمده و درآستانه مجلس نهم آنها را به همین سمت و سو می برد.
اکنون به نظر می رسد که طیفی از اصولگرایان مجلس نهم به امید اتحاد با اصلاح طلبان و برخی از چهره های بی تفاوت در مجلس نهم به دنبال آن هستند تا تن به رقابت های درون فراکسیونی ندهند و برای این که متهم به وحدت شکنی نشوند در تلاشند تا از ابتدا از تشکیل فراکسیون اصولگرایان جلوگیری کنند. این رویکرد را باید خطری برای فعالیت های فراکسیونی اصولگرایان برشمرد و از هم اکنون باید جلوی آن را گرفت. اکنون به نظر می رسد چهره های مطرح اصولگرا چه آنهایی که به مجلس نهم راه یافته اند و چه آنهایی که در بیرون از مجلس حضور دارند بویژه چهره های شاخص و اصلی جبهه پایداری و جبهه متحد، باید پیش قدم شوند تا پس از پایان رقابت ها ، گام عقلانی و منطقی برای تشکیل فراکسیون اصولگرایان مجلس برداشته شود تا اصلاح طلبان نتوانند با مدیریت صحنه رقابت ها در صحن علنی به مطالبات سیاسی خود دست یابند.
بدیهی است که این سخن هرگز به معنای جلوگیری از تشکیل فراکسیون های کوچک با سلیقه های مختلف در زیر مجموعه فراکسیون اصولگرایان نیست و قطعا پس از تشکیل فراکسیون اصلی اصولگرایان، مجموعه های مختلف با توجه به سلیقه هایی که در جریان اصولگرایی تعریف می شود، فراکسیون های کوچکتر زیر مجموعه اصولگرایی را تشکیل دهند و به تضارت آرا و افکار و ارتقای آن بپردازند
منبع:www.rasaee.ir
حداد: از طرفداران فتنه انتظار حمایت ندارم
غلامعلی حدادعادل منتخب اول مردم تهران در انتخابات مجلس نهم در نشست هماندیشی 153 نفر از اصولگرایان مجلس نهم که شب گذشته در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد، اظهار داشت: خدا را به دلیل داشتن چنین رهبری و مردم با بصیرتی که در انتخابات 12 اسفند 90 و 15 اردیبهشت 91 شاهد بصیرت آنها بودیم، شکر میکنم.
* خاطرات حدادعادل از مجلس ششم
منتخب مردم تهران در مجلس نهم با بیان اینکه امشب که دوستان بنده را مورد لطف خود قرار دادند، به یاد خاطرهای از مجلس ششم افتادم، تصریح کرد: زمانی که آراء را اعلام میکردند، بنده در لیست 30 نفرهای بودم و در آن لیست نفر 20 یا 22 شده بودم که هر 8 ساعت یک بار رادیو آمار را اعلام میکرد.
وی ادامه داد: همه در آن لیست سر جایشان بودند و تنها من و یکی دیگر آرام، آرام پایین میآمدیم. بالاخره در نتایج نهایی بنده 33 و آن نفر دیگر 29 شدیم.
حدادعادل با بیان اینکه پس از باز شماری 700 صندوق توسط شورای نگهبان جزء 30 نفر شدم، افزود: زمانی که مجلس ششم افتتاح شد، همه نشسته بودند که من وارد شدم و از جلوی نمایندگان عبور کردم و در انتهای مجلس در جایی که خالی بود، نشستم.
منتخب مردم تهران در مجلس نهم یادآور شد: چندی بعد یکی از نمایندگان به بنده گفت زمانی که وارد مجلس شدید، کسی که تو را نمیشناخت و فقط عکس تو را دیده بوده، از همان ابتدا به طور مداوم به شما فحش و ناسزا میداد.
* باید مددکار رهبری باشیم
وی با تاکید بر اینکه وضعیت مجلس ششم به این شکل بود، اظهار داشت: همین که خدا آن مجلس را به این مجلس تبدیل کرده است، جای شکر دارد، از این رو ما باید مددکار رهبری باشیم؛ رهبری که قبولش داریم و زهد و تقوایش بر کسی پوشیده نیست.
حدادعادل با بیان بیان اینکه صراط مستقیم راهی است که از افراط و تفریط دوری میکند، گفت: در عرصه سیاست گرفتاری ما این است که اگر رهبری میزان الاعمال و صراط مستقیم است، متاسفانه برخی از آنچه رهبری توصیه میکنند، افراط کرده یا در آن حدی که رهبری میخواهند، در آن حضور ندارند.
منتخب مردم تهران در مجلس نهم با تاکید بر اینکه برای انجام وظیفه راه برای همه نمایندگان باز است، گفت: در مجلس هشتم وظیفه خود دیدم که داوطلب شوم، همانطور که مجلس هفتم این کار را کردم و پس از آنکه رای نیاوردم، به قول و قرار اصولگرایی عمل کردم.
وی با تاکید بر اینکه بنده نزد خدا حجت داشتم، اظهار داشت: اگر بنده داوطلب نمیشدم، ممکن بود یک عدهای بگویند اگر خودت را کنار نمیکشیدی، این گونه نمیشد از این رو وظیفهام این بود داوطلبی خود را اعلام کنم که به وظیفه خود عمل کردم و دیگران نیز به وظیفه خود عمل کردند.
* داوطلب ریاست مجلس میشوم حتی اگر کسی به من رأی ندهد
حدادعادل تصریح کرد: پس از سکوت 4 ساله در مقطع تبدیل مجلس هشتم به مجلس نهم احساس تکلیف کردم و اگر تا روز رایگیری زنده باشم، داوطلب ریاست مجلس میشوم ولو اینکه غیر خودم کسی به من رأی ندهد؛ بنده نزد خدا حجت دارم و شما هم حجت دارید و به آن عمل کنید.
* از دولت به خاطر آن انتخاب گلهای ندارم
منتخب مردم تهران در مجلس نهم با تاکید بر اینکه بنده از هیچ کس گله نمیکنم، افزود: بنده از دولت که نیروهایش را برای آن انتخاب بسیج کرد، گلهای ندارم، بلکه فقط نگاه کردم و چیزی نگفتم.
وی با بیان اینکه 12 سال برای حقیقت اصولگرایی تلاش کردم، افزود: در مجلس نهم در درجه اول حفظ وحدت اصولگرایی مهم است چراکه وظیفه مجلس تنها انتخاب رئیس مجلس نیست و آن ابتدای کار است و انتخاب اعضای هیئت رئیسه، کمیسیونها، طرحها و لوایح، موضعگیریها همه احتیاج به وحدت اصولگرایان دارند.
* بر حفظ مرز اصولگرایان با غیراصولگرایان پافشاری دارم
حدادعادل ادامه داد: متاسفم از اینکه عدهای در اصولگرایی با نام دیگری بخواهند انشقاق و انشعاب راه بیندازند چراکه مهمترین مسئله برای مجلس نهم تقویت و حفظ فراکسیون اصولگرایان و افزایش کارکرد اصولگرایی با حفظ مرز آن با غیراصولگرایان است و بنده بر سر این مرز پافشاری دارم.
منتخب مردم تهران در مجلس نهم با تاکید بر اینکه در چارچوب آئین نامه هر نماینده از حق قانونی خود بهره مند شود و فرقی بین اصولگرا و اصلاحطلب و مستقل نیست، گفت: در مسئله مرام و روش سیاسی نمیتوان واقعیتها را فراموش و معامله کرد بلکه مرزها باید سر جای خود باشند.
* فراکسیون اصولگرایان باید در قانونگذاری فعال باشد نه اینکه 6 ماه یکبار جلسه تشکیل دهد
وی با بیان اینکه فراکسیون اصولگرایان باید در قانونگذاری فعال باشد نه اینکه 6 ماه یکبار جلسه تشکیل دهد، اظهار داشت: نباید به این شکل باشد که فراکسیون در مواقعی مثل استیضاح وزیر یا رای به وی فعال شود بلکه طرحها و لوایح قبل از اینکه به صحن بروند باید در فراکسیون اصولگرایان بوده و در آن جا جمعبندی شوند.
* اقتدار مجلس با قدرتنمایی، زورآزمایی و مجادله لفظی حفظ نمیشود
حدادعادل در بخش دیگری از سخنان خود به حفظ اقتدار مجلس اشاره و تصریح کرد: البته این اقتدار نباید از طریق قدرتنمایی، زورآزمایی و مجادله لفظی باشد بلکه با تدبیر و مدیریت میتوان اقتدار مجلس را حفظ کرد.
* سؤال از رئیس جمهور از اقتدار مجلس کاست و دشمن را شاد کرد
منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: آنچه در 24 اسفند تحت عنوان سؤال از رئیس جمهور شکل گرفت، نه تنها به اقتدار مجلس نیفزود بلکه از اقتدار مجلس و نظام کاست و دشمنان را شاد کرد.
وی رعایت آئین نامه را موجب اقتدار مجلس دانست و تصریح کرد: عدهای از نمایندگان قصد استیضاح وزیری را داشتند و میخواستند در مجلس اعلام شود اما آنها امضای خود را پس گرفتند و این مسئله از دستور خارج شد. هیچ جای آئیننامه وجود ندارد که 10 نماینده بلند شوند و به پس گیرندههای امضاءها بد و بیراه بگویند؛ کجای آئین نامه است که بد و بیراه گفته شود.
حدادعادل از مسائل مهم دیگر را توجه به نمایندگان شهرستانها دانست و گفت: 4 سال پیش یک روز مانده به شروع مجلس میگفتند ما مجلس را در استانها تشکیل میدهیم معلوم بود این حرف ممکن نیست بنده این حرف را نمیزنم اما ما باید تلاش کنیم ماهی یکبار مسائل یک استان را در مجلس مطرح کنیم و وزرای مربوطه در آنجا گفتوگو کنند.
* برای کاستن از تشنج و اختلاف رئیس مجلس کوتاه بیاید
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: رابطه تقابل با دولت باید به رابطه تعامل با دولت بدل شود البته همه این مسئله در دست مجلس نیست اما در آنجایی که مصلحت نظام اقتداء میکند، برای کاستن از تشنج و اختلاف رئیس مجلس کوتاه بیاید چراکه رهبری فرمودند اگر طرف دیگر کوتاه نیامد، شما کوتاه بیاید.
حدادعادل با تاکید بر اینکه مجلس نهم باید یک محور کار داشته باشد، اظهار داشت: بهترین محور شعار تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است و این موضوع میتواند همه را به یک حبلالمتین در عرصه قانونگذاری رهنمون کند.
* از طرفداران فتنه انتظار حمایت ندارم و منتظر انتقام آنها هستم
مشاور عالی مقام معظم رهبری در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: بنده از طرفداران فتنه انتظار حمایت ندارم و منتظر انتقام آنها هستم، اگر در روزنامههای اصلاحطلبان مسخره میکنند، انتظار غیر از این نیست و من انتظار پاداش ندارم.
وی ادامه داد: از نمایندگان محترم خواهش میکنم از کسانی که درباره مسائلی که آنها در خصوص مسائل مالی مطرح میکنند، طلب مصداق کنند و اینکه بگویند در مجلس هفتم حدادعادل با آنها چه کار کرده و کدام حق قانونی از آنها سلب شده است.
حدادعادل با بیان اینکه آنچه در مجلس شکل گرفت، فردی نبود بلکه تصمیم هیئت رئیسه بود، افزود: اگر کسی ادعا میکند حقی را ضایع کردم، از سازمان بازرسی کل کشور دعوت کنند و بگویند در مجلس هفتم چه حقی از کدام کارمند و نماینده ضایع شده است و در دوره بعد بررسی کنند که آیا طبق قانون بوده یا نه.
منتخب مردم تهران در مجلس نهم با تاکید بر اینکه اگر ما در مجلس خلاف قانون عمل کنیم چطور انتظار داریم مردم به قانون مصوبه ما عمل کنند، یادآور شد: زمانی که رئیس مجلس هفتم شدم، به حسابداری گفتم از نمایندگان مجلس یعنی مجلس پنجم و ششم هر کسی پولی از مجلس قرض گرفته با نامه بنده پول گرفته شود چراکه چند صد میلیون تومان در دورههای قبل نمایندگان برداشته بودند.
وی با بیان اینکه در دوره هفتم نیز بنده برای اینکه شان نماینده محفوظ باشد، به کسانی که نیاز داشتند، 10 یا 20 میلیون پول دادم، گفت: عدهای برگرداندند و عدهای هم یادشان رفت که سال آخر به حسابداری گفتم فلان نماینده 5 میلیون بدهکار است و از اکنون تا پایان سال تقسیط صورت گیرد و از حقوقش کم شود که با این شیوه نه کسی از مجلس پنجم و ششم بدهکار بود و نه از مجلس هفتم اگر این بد است، من بد کردم.
* آخرتم را به دنیای کسی نمیفروشم
حدادعادل ادامه داد: بنده در مجلس نهم نیز همین کار را میکنم و آخرتم را به دنیای کسی نمیفروشم و یک ریال و یک قران از بیت المال را راضی نمیدانم که اصراف شود؛ متاسفم از آنچه که حسن یک مدیر است امروز عیب به شمار میرود و به جای مسائل فتنه این مسائل را مطرح میکنند که فلانی میوه را از کمیسیون قطع کرده است.
رئیس مجلس هفتم در ادامه به برنامه خانه سازی، تعمیرات، خرید زمین و گسترش مجلس که اقدام بسیار خوبی اشاره و تصریح کرد: این برنامه مربوط به زمان بنده در ریاست مجلس هفتم است.
* ریخت و پاشها و غیرقانونی خرج کردن را کم میکنم
وی با تاکید بر اینکه هر جا مصلحت کلی مجلس و رفاه نمایندگان باشد، از هیچ خرجی که به بهبود کار مجلس بینجامد، مضایقه نمیکنم، افزود: اما ریخت و پاشها و غیر قانونی خرج کردن را سعی میکنم کم باشد.
حدادعادل به حضور نمایندگان خدمت مقام معظم رهبری اشاره کرد و یادآور شد: نمایندگان پس از این دیدار در دفتر مشاوره ایشان ناهار صرف کردند و در واقع نمایندگان مهمان رهبری بودند اما متاسفانه تیتر یک روزنامههای اصلاحطلب شد و بیش از این انتظاری از آنها نمیرود.
رئیس مجلس هفتم تصریح کرد: بنده تکلیفم این است که در این میدان وارد شوم و شما هر چه وظیفهتان بود، عمل کنید و انشاءالله که برای خدا باشد و مجلسی بهتر از مجالس قبل شکل گیرد.
وی بر همین اساس خاطرنشان کرد: امروز که مقام معظم رهبری باید انقلاب اسلامی را در جهان اسلام رهبری کنند، نباید دغدغهشان دعوای بنده و عمر و زید باشد.
حداد عادل در پایان شعری از حافظ خواند و گفت: چگونه سر ز خجالت برآورد بر دوست / که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم.
منبع:598
ناکامی انتخاباتی ؛ از نهضت آزادی تا مؤتلفه
عصر ایران، هومان دوراندیش - شکست سنگین حزب موتلفه اسلامی، از موضوعات حاشیه ای اما قابل توجه انتخابات مجلس نهم بود.
حاشیه ای بودن این موضوع ناشی از محوریت یافتن رقابت جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری است. این یادداشت به بررسی چند و چون و چرایی حاشیه نشینی حزب موتلفه اسلامی در ساختار و فضای سیاسی جامعه ایران می پردازد.
حزب موتلفه یکی از مهمترین تشکل های سیاسی جریان راست محافظه کار است.
جناح راست به طور کلی به سه جریان راست محافظه کار، راست رادیکال و راست مدرن تقسیم می شود.
محوریت جریان راست محافظه کار، معمولاً با سه تشکل بوده است: جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حزب موتلفه.
اوج قدرت جریان راست محافظه کار در طول عمر نظام جمهوری اسلامی، دهه 1370 بود.
در دهه 70، تا پایان دوره اول ریاست جمهوری هاشمی، هاشمی رفسنجانی پیوندی عمیق با راست محافظه کار داشت. مهمترین وزارتخانه های هاشمی نیز در آن دوران به تدریج از آن این جریان سیاسی شد. در یک فقره، علی لاریجانی در بهمن ماه 1370 جانشین محمد خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد دولت هاشمی شد. عبدالله نوری و مصطفی معین نیز از دولت هاشمی کنار گذاشته شدند و چهره های جریان راست محافظه کار جانشین آنها شدند.
در دولت دوم هاشمی، راست محافظه کار که اکثریت مجالس چهارم و پنجم را در اختیار داشت، از در تقابل با هاشمی درآمد چرا که هاشمی به تدریج نوع دیگری از راستگرایی را پیشه کرده بود که محصولش تولد جریان راست مدرن با محوریت کارگزاران سازندگی بود.
ناکامی های هاشمی در دور دوم ریاست جمهوری اش محصول مخالفت راست محافظه کار با سیاست های دولت وی بود. زمانی که علی اکبر ناطق نوری در سال 76 کاندیدای ریاست جمهوری شد، جریان راست محافظه کار در اوج قدرتش بود. اما پیروزی خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری، سرآغاز افول سیاسی راستگرایان محافظه کار شد.
این افول البته هشت سال بعد رویت شد؛ چرا که حضور اصلاح طلبان در قدرت، موجب اتحاد ناگزیر دو جریان راست رادیکال و راست محافظه کار شده بود. زمانی که جناح راست در آستانه بیرون کردن همیشگی اصلاح طلبان از ساختار قدرت بود، اصلاح طلبانی که در سال 84 راست مدرن را نیز در کنار خود داشتند ، نزاعی نه چندان پنهان نیز در درون جناح راست در جریان بود. پایان آن نزاع به دور شدن راست محافظه کار از گلوگاه های قدرت و نزدیکی راست رادیکال به این گلوگاه ها بود. دیگر دوره کنشگری موثر ناطق نوری به پایان رسیده بود و احمدی نژاد به عنوان پرچمدار راست رادیکال، چهره اصلی جناح راست شده بود.
در دولت اول احمدی نژاد، جریان راست محافظه کار، به تدریج دریافت که در بازی جدید جایگاه ویژه ای ندارد. هم از این رو ابتدا از در اعتراض درآمد اما حمایت های پی در پی از محمود احمدی نژاد، کار را به جایی رساند که راست محافظه کار، سر در لاک خود کرد و سعدی وار با خود زمزمه کرد: بنشینم و صبر پیش گیرم/ دنباله کار خویش گیرم.
فضای سیاسی کشور به گونه ای شکل گرفته بود که راستگرایان محافظه کار، که به هیچ وجه موافق تمدید و تکرار ریاست جمهوری احمدی نژاد نبودند، به قول علی مطهری، در سال 88 با چشمی گریان دوباره به احمدی نژاد رای دادند.
در واقع ظهور احمدی نژاد در فضای سیاسی ایران، محصول این جمع بندی استراتژیک بود که نیروهای سیاسی کمابیش دموکراسی خواه را نمی توان با تکیه بر راست محافظه کار کنار گذاشت و در این زمینه باید از راست رادیکال استفاده کرد.
بنابراین، به قدرت رسیدن راست رادیکال، دو مدلول و معنا داشت: 1- بیرون رفتن اصلاح طلبان از قدرت 2- عقب نشستن راست محافظه کار از هسته مرکزی قدرت.
پس از آن، دیگر بازگشت به راست محافظه کار ضرورتی نداشت. اما پس از تغییر سیاست و جهت دولت احمدی نژاد و مساله دار شدن این دولت در نظام سیاسی ایران، فرصت برای راست محافظه کار فراهم شد تا بیش از پیش به لحاظ سیاسی فعال شود.
زمانی که اصلاح طلبان و سایر نیروهای نزدیک به هاشمی رفسنجانی، لغزش احمدی نژاد را به رخ کشیدند و تلویحاً و تصریحاً خواستار احیای موقعیت از دست رفته شان شدند، صلاح کار در ارتقا راست محافظه کار دیده شد.
هم از این رو آیت الله مهدوی کنی، که در نیمه دوم سال 88 می خواست میانجی اصلاح طلبان و جناح راست شود و با بی اعتنایی راست رادیکال مواجه شده بود، در انتخابات مجلس نهم نقشی محوری یافت.
اما از آنجایی که پروژه تفوق سیاسی راست محافظه کار در فضای سیاسی کشور، از چشم اندازی استراتژیک، منتفی است، جبهه پایداری نیز به عنوان پرچمدار جدید راستگرایی رادیکال، به مثابه رقیبی در برابر جبهه متحد اصولگرایان قرار گرفت تا تفوق سیاسی راست محافظه کار به تعادل سیاسی محافظه کاران رادیکال ها در جناح راست بدل شود.
اما چرا در این بازی متعادل، حزب موتلفه سرش بی کلاه ماند و چهره های اصلی و برجسته این حزب از راهیابی به مجلس نهم بازماندند و فقط لاله افتخاری و فاطمه رهبر به مجلس رفتند. در شرایطی که بیست درصد مردم شهر تهران در دور دوم انتخابات مجلس شرکت کردند و همواره هم گفته می شود جناح راست بیست درصد رای ثابت و کلاسیک دارد، محمدنبی حبیبی، اسدالله بادامچیان و حسن غفوری فرد، موفق به کسب رای لازم برای نشستن بر صندلی های مجلس نشدند. اولی دبیر کل حزب موتلفه، دومی سومین چهره برجسته این حزب، سومی نیز چهره ای کاملاً شناخته شده در جمع ورزشکاران و مومنان سنتی شهر تهران.
یکی از دلایل اصلی ناکامی حزب موتلفه، تشدید بی اعتمادی کلی ایرانیان به احزاب است. در ایران امروز، نه حکومت و نه اکثریت مردم دل خوشی از احزاب ندارند و عجیب نیست که رغبتی به چهره های حزبی شناخته شده نداشته باشند. چرایی بی میلی مردم به احزاب، موضوع دیگری است که در این بحث مجال پرداختن به آن نیست ولی در شرایط فعلی، نه مردم ایران، اعم از حامیان جناح راست یا حامیان محافظه کاران، رغبت و امیدی به احزاب دارند و نه حمایت ویژه از احزاب سیاسی جزو اولویت های سیاسی حکومت است.
دلیل دوم شکست حزب موتلفه در انتخابات مجلس نهم، سترون بودن این تشکل سیاسی است. حزب موتلفه اسلامی، برخلاف تشکل های راست رادیکال، در هفت سال اخیر، هیچ چهره برجسته جدیدی به جامعه ایران معرفی نکرده است.
در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، چهره های راستگرای فراوانی در عرصه سیاسی ظهور کرده اند. از مشایی و مجتبی ثمره هاشمی و کلهر و جوانفکر و بذرپاش گرفته تا مصطفی پورمحمدی و علی مطهری و حسین فدایی و حاج سعید قاسمی و سعید جلیلی، همگی چهره های سیاسی راستگرایی هستند که برای مردم علاقه مند به لایه های گوناگون جناح راست، تازگی و جذابیت دارند. اما حزب موتلفه، هنوز پیرمردان کهنه کار و میانسالان تکراری را به عنوان نامزدهای نمایندگی مجلس معرفی می کند. بدبینی مردم به چهره های برآمده از احزاب در کنار تکراری بودن چهره های حزب موتلفه، موجب افول بیش از پیش اقبال سیاسی این حزب در جامعه ایران شده است.
دلیل سوم ناکامی حزب موتلفه در انتخابات مجلس، با سترون بودن این حزب در ارتباط است. فقدان زایش و برون داد چهره های جدید از سوی حزب موتلفه، این حزب را برای بسیاری از مردم ایران کمابیش شبیه نهضت آزادی کرده است.
بدین معنا که افکار عمومی ایرانیان، حزب موتلفه را نیز همانند نهضت آزادی یکی از تشکل های سیاسی موثر در تاریخ سیاسی معاصر ایران می دانند که دوره اثرگذاری اش دیگر سپری شده است.
شناخته شده ترین چهره این حزب، بیش از هشتاد سال دارد و بیش از آنکه نمادی از فردا باشد، نماد دیروز است. دیروز هم که گذشته است و مردمی که امروز پای صندوق های رای می روند، با امید ساختن فردا رای می دهند.
شکست حزب موتلفه در انتخابات مجلس، در حالی که همه شرایط لازم برای پیروز شدن این حزب در این انتخابات وجود داشت، تا حدی یادآور شکست نهضت آزادی در انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال 1381 بود. مردم از چهره های قدیمی ای که خنثی به نظر برسند، ولو که اقعاً هم چنین نباشند، خسته شده اند.
بنابراین، حزب موتلفه اگر می خواهد بهبودی در موقعیت سیاسی و وزن اجتماعی اش ایجاد شود، باید روانشناسی سیاسی مردم ایران را بیش از این ها جدی بگیرد.
چهارمین دلیل ناکامی حزب موتلفه را باید انسداد گفتمانی این حزب دانست. حزب موتلفه نه متفکر برجسته ای دارد و نه حتی شعار تازه ای.
این حزب از تولید ادبیات و گفتمان سیاسی جدید ناتوان مانده است. خاتمی و احمدی نژاد در سال های 76 و 84، البته در سطوح گوناگون، با ادبیات و گفتمان تازه ای پای به میدان رقابت نهادند.
آنچه مشایی در دولت احمدی نژاد در سال های اخیر انجام می داد، تلاش برای خلق گفتمانی تازه بود. فارغ از درستی یا نادرستی آموزه های هر گفتمان و یا ایده نوپدیدی، نفس مطرح شدن ایده های جدید، نشانه نوعی بازسازی فکری و تلاش برای به روز شدن و انطباق با شرایط سیاسی و اجتماعی جدید است.
اما حزب موتلفه از این حیث برون داد قابل توجهی ندارد و به همین دلیل نمی تواند افکار عمومی را متوجه خود کند.
مجموع این عوامل در ناکامی سیاسی حزب موتلفه و به حاشیه رفتن روزافزون این تشکل سیاسی، نقش عمده ای داشته است. پس بیراه نیست اگر بگوییم تجدید نظر در شیوه سلوک سیاسی و تزریق چهره ها و ایده های جدید به حزب موتلفه، شرط ارتقاء موقعیت این حزب در ساختار سیاسی جامعه ایران، در مجموعه جناح راست و حتی در دل خود جریان راست محافظه کار است.
منبع:598
ماجرای عنایت شهید «باکری» در خاکسپاری شهدای گمنام خوی
ماجرا از آنجا آغاز شد که پیرو پیگیریهای مردم و مسئولان شهرستان خوی، سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین، با خاکسپاری پیکرهای طیبه دو شهید گمنام در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (ششم اردیبهشتماه سال جاری) موافقت کرد، اما هنگامی که در مورد مشکلات محل تدفین و نبود جاده و اتفاقات زیستی-رفاهی و دیگر زیرساختهای مورد نیاز به وی گزارش داده شد، خطاب به مسئولین شهر خوی اینگونه نوشت:
«آقای مهدی باکری فرمودند: سریع جاده سازی، آب، برق، (آب ولو با تانکر و منبع ثابت) تأمین شود. درختکاری در حد مقدورات انجام گیرد. تا قبل از تدفین موارد انجام شود. جهت قبله نیز مراعات گردد. با توکل به خداوند سبحان 22/1/91 - باقرزاده»
افتخار این میزبانی آنچنان مسرتبخش بود که موجی از شور و اشتیاق در بین مردم شهیدپرور «خوی» به وجود آمد...
ستاد و کمیتهها تشکیل شد، تمام امکانات و مقدورات با همت شهرداری به کار گرفته شد...و نهایتاً با تلاشهای شبانهروزی تمامی آنچه که درخواست شده بود، انجام گرفت.
با فرا رسیدن روز موعود مردم با برگزاری مراسمی باشکوه، حماسهای بزرگ و ماندگار در تاریخ شهر خوی خلق کردند و بار دیگر به تبعیت از فرمانده همیشه پیروز عاشورا کاری کردند از جنس کارهای شبهای عملیات دفاع مقدس.
حال و روز شهر فرق کرده است، دو تن از اصحاب کربلایی آقا مهدی، جایگاه ویژهای در قلوب مردم شهر پیدا کردهاند. دوباره در شهر عطر و بوی کربلائیهای لشکر عاشورا پیچید.
چند روز از مراسم هفتمین روز خاکسپاری شهدای گمنام تپه شهدا گذشت و شهردار خوی، همان رزمنده، ایثارگر و برادر دو شهید بزرگوار، اینگونه روایت حرکت بزرگ و جهادگونه خویش را به سردار باقرزاده گزارش کرد:
برادر بزرگوار سردار باقرزاده
رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح
با سلام و احترام
در اجرای دستور مبارک و مطاع شهردار شهید آقای مهدی باکری رضوان الله علیه؛ عملیات آمادهسازی تپهی شهداء خوی در زمینی به مساحت دو هکتار در تاریخ 31/1/91 با رمز مقدس یا زهرا سلام الله علیها و با توکل به خدای سبحان آغاز و با به کارگیری تمام توان عملیاتی، اجرائی و مالی شهرداری، مسیر منتهی به محل دفن شهدای گمنام به طول دو کیلومتر جادهسازی تسطیح و مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
شهرداری با فراخوان پیمانکاران برقرسانی و اخذ پیشنهادات، اقدام به عقد قرارداد کرد و با کاشت 27 اصله تیر برق فشار قوی، موضوع برقرسانی به محوطه انجام گرفت و با کاشت 12 اصله تیر چراغ برق در محوطه تپه، سیستم روشنائی هوشمند محوطه، با به کارگیری چراغهای سبز دور محیط محل دفن شهدا راهاندازی گردید.
منبع آب شرب سالم با تانکر ثابت سه هزار لیتری در محل تأمین شد و با تعبیه دو چشمه سرویس بهداشتی و لولهکشی آب، آبشخور محوطه تأمین شد و جهت رفاه بیشتر زائران، سکوی نماز در محل احداث گردید.
موضوع جهتیابی دقیق قبله با مساعدت واحد فنی ارتش جمهوری اسلامی انجام یافت و قبور مبارک و مطهر شهدا در محاذات قبله حفر گردید.
کلیه ظرفیت ناوگان اتوبوسرانی جهت ایاب و ذهاب روز تدفین در نظر گرفته شد و برای رفاه حال بیشتر مشایعین دو پارکینگ مجزا برای خودروهای سواری و اتوبوس در مجاورت محل آمادهسازی شد.
عملیات آمادهسازی محوطه 24ساعت قبل از مراسم تدفین با عنایت خاصه ارواح طیبه شهدای شاهد، و نظر و نگاه خدائی شهید شهردار آقای مهدی باکری، به اتمام رسید.
شهردار خوی-کربلایی خلیلی
به اذعان مردم و مسئولین شهر اگر دست عنایت خاص شهیدانی همچون شهید والامقام مهدی باکری بر سر تمامی امور دیده شود، همتها و ارادهها برای قدم نهادن در مسیر نورانی خدمت به آنان بلند، و دلها عاشقانه متوجه حضرت حق خواهد شد...
و سردار باقرزاده نیز در مقام پاسداشت و شکر الهی، به نامه حاج یوسف کربلایی اینگونه پاسخ داد:
آقای شهردار سلام
از این که دستور آقا مهدی را مخلصانه انجام دادید، بی نهایت سپاسگزارم.
شهردار محترم خوی برادر ارجمند جناب آقای حاج یوسف کربلایی خلیلی
آقا «مهدی باکری» هم مثل شما شهردار بود. و او حالا شهردار «مُلکی» است که «مَلَک» به آن غبطه میخورد: «عَندَ مَلیکٍ مُقتدر».
آقا مهدی تعریف تازهای از شهر و شهرداری داد، او شهردار شهری بود که جغرافیای آن را با پای «همت» میپیمود. جغرافیایی که از تلاقی «دجله» همیشه جاری تکلیف و «فرات» همیشه جوشان «ولایت» ساخته میشد و در فرازگاه آن، خیمهی «عاشورا» بود.
«عاشورا»، آرمانشهر «قمر منیر بدر» بود که هیچگاه به محاق فراموشی سپرده نخواهد شد. نه مگر، فرمان او امروز هم راهکار قرب الی الله است.
از اینکه شما شهردار «ولی شناس» دستور پرچمدار عاشوراییان را لبیک گفتید و بر فراز گنبد گمنامی «اهل خُمول»، منور ایمان، روشن نمودید و با آبرسانی بهنگام، تشنگان آبراه معرفت را سقایت فرمودید؛ باز هم سپاسگزارم.
اگر حافظ خوش سخن بود، دیگر نمیسرود که:
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی «ولی شناسان» رفتند از این ولایت
اجر شما با شهردار آرمانشهرِ «عاشورا»، آقا «مهدی باکری»
آری حدیث دلدادگی به شهیدان اینچنین است...
منبع: پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنام
و 598
تصویب بودجه سال 91؛ آخرین اولویت مجلس هشتم
مجلس شورای اسلامی در تاریخ 30 دی ماه سال 1390 آئیننامه داخلی تصویب نمود که دولت موظف است لایحه بودجه سالانه کشور را حداکثر تا 15 آذرماه هر سال به مجلس تسلیم کند و بر اساس همین آئیننامه داخلی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس از زمان چاپ و توزیع لایحه بودجه سالیانه کل کشور و پیوستها و سوابق آن تا مدت 10 روز مىتوانند پیشنهادهاى خود را به کمیسیونهاى تخصصى مجلس ارائه کنند. کمیسیونهاى تخصصى نیز موظفند حداکثر تا 15 روز پس از چاپ و توزیع لایحه، گزارش خود را به کمیسیون تلفیق تقدیم کنند و کمیسیون تلفیق هم موظف است حداکثر ظرف مدت 15 روز پس از پایان مهلت گزارش کمیسیون تخصصی، ضمن رسیدگى به گزارش کمیسیونهاى تخصصى، گزارش نهایى خود را تنظیم و به مجلس شوراى اسلامى ارائه دهد.
لایحه بودجه سال 1391 در تاریخ 12 بهمن 1390 از سوی دولت تقدیم مجلس گردید که این تاخیر 57 روزه دولت ، باعث واکنش های تندی از سوی بعضی از نمایندگان بلاخص از سوی رئیس مجلس علی لاریجانی گردید. علی لاریجانی در این زمینه تخلف دولت را محرز دانست و متذکر شد مشکلی که هماکنون برای بررسی لایحه بودجه به دلیل کمبود وقت در مجلس بوجود آمده، از جانب دولت است.
حال اگر از انتقادهای به حق نمایندگان مجلس در تاخیر دولت در ارائه بودجه بگذریم، تاخیر نمایندگان مجلس در تصویب بودجه 91 و روند تصویب آن باعث تردید در دغدغه های نمایندگان و انتقادهای به حق بعضی از نمایندگان مجلس حداقل در این مورد خاص می شویم.
از زمان تحویل لایحه بودجه تاکنون نزدیک به 99 روز می گذرد اما چهارشنبه 20 اردیبهشت کلیات لایحه بودجه به صحن علنی مجلس رسیده است و این درحالسیت که طی 8 سال گذشته میانگین 56 روزه این لایحه به تصویب نمایندگان مجلس می رسید و همین بررسی نشان می دهد که به طور میانگین دولت با 36 روز تاخیر (البته نسبت به آیین نامه داخلی مجلس در سال 90) لایحه را تقدیم مجلس نموده است.
این درحالی است که سال گذشته که دولت با بیشترین تاخیر در اول اسفند ماه لایحه بودجه را تقدیم مجلس نمود ، 6 اردیبهشت کلیات آن به تصویب رسید و در اواسط اردیبهشت ماه به تصویب کامل نمایندگان رسید و اگر نمایندگان مجلس هشتم بتوانند کاری که معمولا طی 11 روز و در 17 جلسه به انجام می رسد را طی چند روز انجام دهند ، هنوز نسبت به روند تصویب بودجه در سال های گذشته 50 روز تاخیر نموده است و نسبت به سال گذشته 32 روز. البته باید این موضوع را در نظر گرفت که بخشی از زمان نمایندگان مجلس صرف شرکت در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و حضور این نمایندگان جهت تایید دوباره از مردم قرار گرفت .
حال پس از گذشت 99 روز از ارائه لایحه بودجه توسط دولت به مجلس باید این سوال را از نمایندگان بلاخص نمایندگان دغدغه دار مجلس پرسید که اولویت های مجلس در این مدت چه بوده است که روند بررسی بودجه را به روزهای پایانی مجلس هشتم رسانده است و در سال گذشته که سال "جهاد اقتصادی" و امسال که سال " تولید ملی ، حمایت از کار وسرمایه ایرانی " می باشد چه موضوعاتی مهمتر از این موضوع بوده که در اولیت کاری نمایندگان مجلس قرار گرفته است و آنها را از این مهم باز داشته است ؟
با بررسی اجمالی عملکرد مجلس در این مدت البته به جز بخشی از آن که نمایندگان مجلس به دلایل مختلف تعطیل بوده اند که بررسی آنهم خالیی از اشکال نبوده ، به این موضع می رسیم که بیشتر وقت مجلس مربوط به مباحث سیاسی و پرداختند به عملکرد دولت و ایجاد تنش گردید .
سوال از رئیس جمهور گرفته تا استیضاح وزیر کار و تغییر آیین نامه داخلی در مورد نحوه سوال از رئیس جمهورر و ...
نمایندگان مجلس هشتم در بی توجهی به تصویب بودجه تا آنجا پیش رفتند که جلسه کمیسیون تلفیق در مجلس به دلیل شرکت نمایندگان در جلسه فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت با مشی حمایت از ریاست علی لاریجانی در دور بعدی مجلس به تعطیلی می انجامد و همین امر باعث مشکلاتی در روند تصویب کلیات بودجه در صحن علنی امروز مجلس می گردد. این درحالیست که تنها 92 نفر از نمایندگان مجلس هشتم مهر تایید دوباره را از مردم گرفته اند و 198 نفر از نمایندگان از حضور دوباره در بهارستان باز ماندند.
البته موارد ذکر شده در بالا فقط شاهد مثالیست بر این ادعا که مجلس نیز همانند دولت در پرداختن به یکی از مهمترین وظایف خود که تصویب بودجه می باشد کم کاری نموده است و اگر کمی هم منصف باشیم متوجه این موضوع خواهیم شد که تذکرات رئیس مجلس همیشه سمت دولت است و هیچگاه سمتش به همکاران خود در مجلس نمی رود .
در پایان روند ارائه بودجه طی 9 سال اخیر همچنین تصویب آن را به شرح ذیل می باشد:سفند سال 89، لایحه بودجه سال 90 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 19 اردیبهشت همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 89 : دولت در 4 بهمن سال 88، لایحه بودجه سال 89 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 24 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 88 : دولت در 8 بهمن سال 87، لایحه بودجه سال 88 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 22 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 87 : دولت در 17دی سال 86، لایحه بودجه سال 87 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 28 بهمن همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 86: دولت در 1 بهمن سال 85، لایحه بودجه سال 86 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 23 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 85: دولت در 25 دی سال 84، لایحه بودجه سال 85 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 23 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 84: دولت در 20 دی سال 83، لایحه بودجه سال 84 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 19 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 83: دولت در 2 دی سال 82، لایحه بودجه سال 83 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 24 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
بودجه سال 82: دولت در 1دی سال 81، بودجه سال 82 را تقدیم مجلس کرد؛ مجلس نیز در 11 اسفند همان سال ماده واحده بودجه را به تصویب نهایی رساند.
منبع:598
پیشنهاد ریاست کمیسیون امنیت ملی به لاریجانی
جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد وکلات در مجلس در گفت وگو با خبرنگار جهان گفت: شرایط کشور ایجاب می کند که مجلس نهم یک رفتاری توام با آرامش و همراه با درایت و صبر و حوصله داشته باشد.
وی افزود: مجلس نهم یک سال با دولت دهم و سه سال با دولت یازدهم خواهد بود، بنابراین باید با همدلی ویژه با این دولت ها کار کند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرد: اگر در مجلس نهم همدلی نباشد راهبردها و سیاست هایی که مقام معظم رهبری برای تولید، اشتغال و رفع بیکاری بیان داشتند، معطل خواهد ماند.
کریمی قدوسی با بیان اینکه مشکل اصلی، سیاسی شدن بحث های اقتصادی است، تصریح کرد: آقای لاریجانی در این مدت تلاش داشت تا مجلس را در مسیری قرار دهد که به حاشیه نرود اما عملا وضعیت ملتهبی در مجلس بوجود آمد.
وی با بیان اینکه هیئت رئیسه مجلس از اختیارات آئین نامه خوبی برخوردار است، تصریح کرد: تعامل با دستگاه اجرایی و بخش خصوصی در مجلس نهم باید برجسته باشد.
نماینده مشهد وکلات در مجلس افزود: نظر بسیاری از منتخبان مجلس نهم بر این است که حداد عادل گزینه خوبی برای ریاست مجلس است و تلاش ما بر همین است تا ایشان رئیس مجلس نهم شود.
کریمی قدوسی با بیان اینکه پیشنهاد ما این است تا آقای لاریجانی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس باشد، گفت: ایشان می تواند در پیشبرد اهداف کمیسیون تحول ایجاد کند.
وی با بیان اینکه حداعادل در مجلس هفتم رئیس قوه بود اما پس از ریاست لاریجانی بر مجلس هشتم، وی مسئولیت رئیس کمیسیون فرهنگی را پذیرفت، افزود: خوب است این موضوع یک بار دیگر تکرار شود و پس از ریاست حدادعادل بر ریاست مجلس نهم، آقای لاریجانی ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را بپذیرد.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با بیان اینکه آقای حدادعادل می تواند سکان ریاست مجلس را به سمتی ببرد که آرامش در کشور باشد، گفت: در همین یکی ماه بعد اخیر مجلس فضای پر التهابی داشت و مصوباتی برخلاف نظر مردم به تصویب رسید.
به گفته کریمی قدوسی اصلاح آئین نامه داخلی مجلس در خصوص نحوه طرح سوال از رئیس جمهور، موضوع استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، و گزارشهایی در مورد اصل 44 قانون اساسی و ارجاع به دستگاه قضایی از جمله مصوباتی بود که فضای مجلس را ملتهب کرد و ادامه این وضعیت به نفع مردم و نظام نیست.
منبع:598
3 دلیل برای "ترس" از ریاست حداد عادل
به گزارش پایگاه 598، پس از بر سر زبان افتادن نام "حداد عادل" به عنوان گزینه اصلی ریاست مجلس نهم و محتمل شدن تحقق آن، برخی رسانه های "اصلاح طلب"، "فتنه گر" و "ضدانقلاب" به مخالفت با این موضع پرداخته و از به وقوع پیوستن این احتمال "ابراز نگرانی" کرده اند.
عصر امروز نوشت: ابراز نگرانی یا در حقیقت "ترس" رسانه های مذکور از ریاست حداد بر مجلس نهم را می توان در 3 محور کلی بررسی کرد که به آن اشاره می شود؛
* اول:
"مهم ترین" دلیل مخالفت رسانه های اپوزیسیون با ریاست حداد عادل، مواضع "صریح"، "شفاف" و "به موقع" وی پس از وقوع "فتنه" است؛ در حقیقت حداد جزو نخستین کسانی بود که پیرو سخنان مقام معظم رهبری به مخالفت با فتنه گران پرداخت.
حداد عادل به عنوان یکی از چهره های تاثیرگذار مجلس هشتم به خوبی خلاء استفاده از ظرفیت "جایگاه" ریاست مجلس در دفاع از ولایت و سرکوب فتنه را پر کرد؛ "جایگاهی" که طی دوران سپری شده از آغاز فتنه به خوبی از آن استفاده نشد.
حداد عادل بلافاصله در زمانی که برخی خواص و مسئولان کشور میان "فتنه" و "نظام" تلو تلو می خوردند تا ببینند کفه کدام طرف سنگین تر می شود، در سخنرانی های مختلف به بررسی ادعاهای موسوی و کروبی پرداخت و در مقام پاسخ با ارائه ادله منطقی، به شبهه افکنی های آنان پایان داد و دقیقا به همین دلیل است که امروز اردوگاه ضدانقلاب و فتنه گران از تکیه حداد بر کرسی ریاست مجلس نهم هراس دارند.
* دوم:
مطمئنا حداد عادل در جایگاه ریاست مجلس نهم تعامل مناسب تری با دولت دهم خواهد داشت که این "تعامل سازنده" و "وحدت میان مجلس و دولت" موجب می شود تا رسانه های بیگانه "سوژه" های کمتری برای شانتاژ و جنجال سازی در خصوص اتفاقات کشور به دست بیاورند و این یعنی "کساد شدن بازار ضدانقلاب"
* سوم:
دلیل سوم ترس ضدانقلاب از ریاست حداد عادل، "محدود کردن اصلاح طلبان انگشت شمار در مجلس نهم است"؛ فتنه گران که غالب آنها پس از انتخابات 88 از دل اصلاح طلبان بیرون آمدند؛ با توجه به مخالفت صریح و به هنگام حداد با فتنه، می دانند که وی در مجلس آینده با آنها رودربایستی نخواهد داشت و بدون مماشت در مقابل تندروی های اصلاح طلبان خواهد ایستاد و مجلسی "اصولگرا" به معنای واقعی تشکیل خواهد داد؛ که این یعنی خاموش شدن کورسوهای امید فتنه گران برای دست اندازی به نظام از طریق پتانسیل مجلس.
*روح الله چهره افروز
تحلیل شریعتمداری از انتخابات مجلس نهم
روزنامه کیهان امروز سه شنبه 19/2/91 در ستون یادداشت روز خود نوشت:
1- تلاش دست اندرکاران دو جبهه متحد و پایداری در انتخابات مجلس نهم درخور تقدیر است. مخصوصا حضرات آیات مهدوی کنی و مصباح یزدی همانگونه که سوابق درخشان آنها گواهی می دهد، با این انگیزه خدایی و انقلابی که در گزینش نامزدهای اصلح به مردم کمک کرده باشند پای در میدان نهادند و هریک با تاکید بر آموزه های اصیل اسلامی و انقلابی، فهرستی از نامزدها را که برای حضور در خانه ملت شایسته تر می دانستند به مردم معرفی کردند بی آن که نامزدهای معرفی شده در فهرست دیگر را ناشایسته و فاقد صلاحیت بدانند. آن دو بزرگوار بر این نکته نیز تاکید داشتند که دست اندرکاران هریک از دو جبهه در تبلیغات انتخاباتی تنها به معرفی نامزدهای فهرست خود بپردازند و از تخریب نامزدهای دیگر به شدت اجتناب کنند. اقدام حضرات آیات مصباح یزدی و مهدوی کنی دقیقا همان بود که از عالمان برجسته روحانی در یک نظام اسلامی انتظار می رفت. اما، متاسفانه برخی از دست اندرکاران دو جبهه یاد شده- تاکید می شود که فقط برخی از آنها- بر عهدی که با آن دو بزرگوار بسته بودند باقی نماندند و در مواردی از آن بستر تعریف شده عدول کردند و اکنون که دور دوم انتخابات پایان یافته و قرار است «رفاقت ها» جایگزین «رقابت ها» شود، باز هم نشانه ای از همان بینش و منش انحرافی دیده می شود، که خطاب به این دوستان باید یادآور شد؛
2- گزینش نامزدها از سوی مردم در هر دو دوره اول و دوم انتخابات مجلس نهم نشان داد که نگاه آنان به فهرست های انتخاباتی دو جبهه متحد و پایداری با نگاه دست اندرکاران این دو جبهه انطباق چندانی ندارد و برای هیچیک از دو جبهه یاد شده حساب ویژه ای باز نکرده اند. به بیان دیگر، چنان نیست که در همه موارد، نظر این یا آن جبهه را در معرفی نامزدها، از نگاه و نظر خود دقیق تر و منطقی تر تلقی کنند. ممکن است گفته شود که در نهایت، بیشترین نامزدهای راه یافته به مجلس نهم- به عنوان مثال در تهران- از میان دو لیست جبهه متحد و جبهه پایداری انتخاب شده اند، که در پاسخ باید گفت؛ علت آن است که هریک از دو جبهه مورد اشاره تعدادی از نامزدهای اصولگرا و مورد قبول مردم را در فهرست خود جای داده بودند، یعنی این عده را از میان کسانی انتخاب و معرفی کرده بودند که پیشاپیش و قبل از معرفی دو جبهه نیز، برای مردم شناخته شده بودند.
از این روی می توان صورت مسئله را اینگونه نیز نوشت که شناخت خود مردم بیشترین سهم را در اعتماد و اقبال آنان به نامزدهای مورد اشاره داشته است و نه، حضور نام آنها در فهرست این یا آن جبهه. اگر چنین نبود - که بود- چرا مردم به آن عده از نامزدهای هر دو لیست که نسبت به آنها شناخت چندانی نداشتند، رأی ندادند؟! مگر نام آنها نیز در لیست ها نیامده بود؟ بنابراین چنانچه اعتماد مردم به لیست ها تنها ملاک انتخاب آنها بود، بایستی به نامزدهایی که از آنان شناختی نداشتند هم فقط به این علت که از سوی جبهه متحد یا جبهه پایداری معرفی شده بودند، رأی می دادند که دیدیم ندادند.
البته، منظور آن نیست که در صلاحیت و شایستگی افراد ناشناخته کمترین تردیدی هست، بلکه برخی از آنها در مقایسه با برخی دیگر که به مجلس راه یافته اند، از صلاحیت و توانمندی به مراتب بیشتری نیز برخوردارند، اگرچه شناخته شده نیستند. سخن این نوشته در این باره است که مردم شناخت خود را بر شناخت این یا آن جبهه ترجیح می دهند و این، دقیقا پیروی از رهنمودهایی است که از امام راحل(ره) و خلف حاضر او آموخته و به کار بسته اند.
3- این روزها، برخی از دست اندرکاران و نامزدهای دو جبهه متحد و پایداری - تاکید می شود که فقط برخی- در مصاحبه ها و نشریات وابسته به خود با شمارش تعداد نمایندگان راه یافته به مجلس نهم و معرفی گرایش سیاسی آنها، اصرار دارند که رویکرد مردم به جبهه متبوع خویش را از رویکرد آنان به جبهه مقابل، بیشتر قلمداد کنند. این جبهه نامزدهای مشترک را هم به حساب جبهه خود می نویسد. آن جبهه اعتراض می کند که فلان نامزد اگر چه در دور دوم در هر دو لیست مشترک بوده است ولی در دور اول یکی از نامزدهای لیست جبهه ما بوده است! یا گرایش سیاسی فلان نامزد مشترک به این جبهه نزدیکتر است و.... الهاکم التکاثر... و خدا نکند که به «حتی زرتم المقابر» برسد!
خوشبختانه دست اندرکاران اصلی دو جبهه متحد و پایداری از عزم راسخ خود برای اتحاد و یکپارچگی در مجلس نهم خبر داده اند و به نظر می رسد پی آمد برخی از چالش های بی ثمر و فرصت سوز و آسیب های ناشی از آن را به وضوح احساس کرده اند. از این روی امید آن است این تصمیم که از آن با عنوان «عزم راسخ» یاد شده است در سطح دست اندرکاران اصلی باقی نماند.
4- روز چهارشنبه 13 اردیبهشت ماه رهبر معظم انقلاب در دیدار فرهنگیان و مسئولان آموزش و پرورش با ایشان که به مناسبت روز معلم صورت گرفته بود، ضمن تجلیل از مقام والای معلم و اختصاص بخشی از بیانات خویش به ضرورت حضور پرشور مردم در مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی، اشاره ای گذرا نیز در حد و اندازه «یک جمله» به یکی از ترفندهای اخیر آمریکا داشتند و فرمودند: «به لطف خدا، ملت ایران در صحنه حضور دارد و بصیر و موقع شناس است و دشمن خود را هم به خوبی می شناسد و فریب تظاهر ریاکارانه آمریکا به دوستی را نیز نمی خورد.»
«تظاهر ریاکارانه آمریکا به دوستی» در بیانات حضرت آقا، آن هم در اندازه «یک اشاره گذرا» چه پیامی در خود دارد؟ و چرا در گرماگرم رقابت های انتخاباتی و شور و حال روز معلم در سخنان حضرتش جای گرفته است؟
نگارنده در این باره فقط، «نظر خود» را می گوید و در کلام رهبر و مقتدای خویش که واجب الاتباع است، حکمت آن را می جوید. چرا که، آمریکا و متحدانش تاکنون در برخورد و مواجهه با ایران اسلامی فقط دشمنی کرده و کینه ورزیده اند و این کینه توزی و دشمنی را نه فقط هیچگاه پنهان نکرده اند بلکه با هزار زبان و به صراحت فریاد نیز زده اند. بنابراین چرا حضرت آقا از «فریب» آمریکا با عنوان «تظاهر ریاکارانه به دوستی»! یاد می فرمایند؟
به نظر می رسد- فقط به نظر می رسد- برخی از نشانه های به ظاهر نرمش آمریکا که مخصوصا در اجلاس اسلامبول2 بروز داشت برای دور کردن ذهن و دغدغه اصولگرایان- به مفهوم عام آن یعنی مردم ایران- از تهدیدهای خارجی بوده است. اما، چرا؟! و این نرمش به قول حضرت آقا «ریاکارانه» با چه هدفی صورت پذیرفته و آمریکا چه ترفند جدیدی در آستین فریب خود نهفته است؟! شواهد موجود حکایت از آن دارند که آمریکا با تظاهر ریاکارانه به دوستی با ایران در پی کمرنگ کردن دغدغه ها نسبت به تهدیدهای خارجی بوده است تا برخی از جریانات اصولگرا فرصت و فراغت کافی برای اختلاف با یکدیگر را داشته باشند! و اگر چنین بوده است- که می توان گفت بوده است- باید اذعان کرد که شیطان بزرگ به بخشی از هدف تعریف شده خود در پروژه یاد شده دست یافته و موفق شده است تعدادی از خودی ها را به جای پرداختن به آمریکای غیرخودی، به درگیری با خود مشغول کند و این، یعنی بازی در میدان دشمن.
در این باره گفتنی های فراوانی هست که نوشته جداگانه ای را می طلبد و انشاءالله به آن خواهیم پرداخت، اما در این وجیزه تنها به یکی از آن هزاران که این روزها به صراحت از سوی دشمنان مطرح می شود اشاره می کنیم و باقی به بعد می گذاریم؛
رابرت گیتس وزیر دفاع- جنگ- پیشین آمریکا و رئیس سابق سازمان «سیا» می گوید «تهدید پی درپی ایران تنها نتیجه ای که در پی دارد، متحد شدن هرچه بیشتر مردم و مسئولان ایران و افزایش نفرت آنان از آمریکاست» و توصیه می کند؛ «اگر خواهان پیدایش و دوام اختلاف در میان جریانات سیاسی و مسئولان ایران هستیم باید تهدیدها را فراموش کنیم تا اختلافات در ایران فراموش نشود»! در پی این اظهارنظر است که نتانیاهو اعضای کابینه خود را فرا می خواند و به گزارش بی بی سی، از آنها می خواهد «حساسیت شرایط را در نظر داشته باشند و بیش از این علیه ایران وراجی نکنند» و... آمریکا در اجلاس اسلامبول2 با چهره ای متفاوت ظاهر می شود. همان چهره که حضرت آقا نسبت به آن هشدار داده و می فرمایند «مردم فریب تظاهر ریاکارانه آمریکا به دوستی» را نمی خورند... به بیان دیگر، آمریکا به ظاهر عقب می نشیند تا میدان را برای درگیری خودی ها تنگ نکرده باشد!
منبع:598